آخرین اخبار

بدشانسی عجیب سارق کتاب خطی

تاریخ خبر/ پنجشنبه, 5مهر , 1403

گفت‌وگو با ایمان را بخوانید.

چرا گربه صدایت می‌زنند؟

هم چهره‌ام شبیه گربه‌هاست و هم استعداد خاصی در بالا رفتن از دیوار دارم. همه می‌گویند مثل گربه از دیوار بالا می‌روی. سال‌ها پیش یکی از خلافکاران محل که متوجه شده بود مثل گربه از دیوار بالا می‌روم، سراغم آمد و مرا پیش سردسته یک باند سرقت برد. او گفت که اگر به خانه‌ها دستبرد بزنی، پول خوبی نصیبت می‌شود. می‌گفت: اگر بتوانی وارد ساختمان شوی سهم تو از همه بیشتر خواهد شد. این حرف‌ها وسوسه به جانم انداخت و به‌خاطر رسیدن به پول و زندگی راحت، به سارق منزل تبدیل شدم.
کجاها سرقت می‌کردی؟
خیابان‌های بالای شهر. خانه‌هایی را که چراغشان خاموش بود شناسایی می‌کردیم و کارم شروع می‌شد. وقتی وارد خانه می‌شدم در را برای همدستانم باز می‌کردم و همه اموال داخل خانه را سرقت می‌کردیم.

چطور دستگیر شدی؟

به خاطر یک بدشانسی. در آخرین سرقت وارد خانه‌ای شدیم و پول و طلا سرقت کردیم. بعد هم چشم‌مان خورد به چند کتاب که به‌نظرمان جالب و خاص بودند. کتاب‌ها را سرقت کردیم و فردای آن شب که دور هم جمع شده بودیم، یکی از دوستانمان گفت این کتاب خیلی ارزشمند است. این را که شنیدیم از او خواستیم برایمان مشتری پیدا کند. می‌گفت یکی از کتاب‌ها خطی است که بیش از 300یا 400 سال قدمت دارد. در نهایت مشتری پیدا شد. می‌خواست کتاب‌ها را به مبلغ 8 میلیارد تومان از ما بخرد. وقتی در محل قرار با خریدار حاضر شدیم، مأموران پلیس را مقابل خودمان دیدیم. می‌دانید چه اتفاق عجیبی رخ داده بود؟ خریدار همان مرد مالباخته بود. او در زمینه جمع‌آوری کتاب‌های قدیمی و خطی فعالیت می‌کرد. قرار بود از ما کتاب بخرد، اما در ملاقات اول که کتاب‌ها را دیده بود، فهمیده بود که کتاب‌های خودش است. برای همین بیعانه داده و گفته بود که بقیه پول را ظرف چند روز جور می‌کند، اما در این چند روز پلیس را خبر کرده بود.

.
منبع:
خبر فوری | https://www.khabarfoori.com

error: Alert: Content selection is disabled!!